300000
English | Français | فارسی | 中文 | Українська | Azerbaijani | ខ្មែរ | Tiếng Việt | Bahasa Melayu | Deutsch | O'zbek | Русский
این راهنما شما را با موضوع نظریه گره آشنا میکند. بخش اول شامل مفاهیم مهم نظریه ریاضی و اصطلاحات نظریه گره است.
اگر شما فقط میخواهید که مسالهها را حل کنید، بخش اول را نادیده گرفته و به بخش دوم بروید. هر وقت که معنی بعضی از کلمات برای شما واضح نبود، میتوانید به بخش اول مراجعه کنید.
مقدمه و تعاریف
مقدمه
قبل از هر چیز: گرهها چه هستند؟ گرههای ریاضی با گرههای زندگی روزمره شما متفاوت هستند.
شما هر روز از چه نوع گرههایی استفاده میکنید؟
تفاوت اینها با گرههای ریاضی چیست؟
آیا گرههای ریاضی در زندگی روزمره وجود دارد؟
روش بازی «بدون گره کردن» چگونه است؟
تعاریف
از اینجا به بعد، فقط در مورد گرههای ریاضی صحبت میکنیم. برای جلوگیری از سوء تفاهم و اینکه بتوانیم درست یا غلط بودن هر گزاره را تعیین کنیم، بهتر است که بحث را با بیان معنی و مفهوم کلماتی که با آنها سر و کار خواهیم داشت شروع کنیم.
منحنی گره:
شکل گره:
گره ریاضی (یا به طور خلاصه، گره):
ایزوتوپی محیطی:
قطعه:
تقاطع:
گذر:
تعویض تقاطع:
جهتدهی:
چپ-دستی یا راست-دستی تقاطعها:
عدد پیچش:
ثابت گره:
عدد تقاطع:
کمان:
حفره:
بالا-رشته:
زیر-رشته:
حرکتهای رِیدمیستر:
حرکت اول ریدمیستر:
حرکت دوم ریدمیستر:
حرکت سوم ریدمیستر:
حرکت گذری:
حرکت P-
:
حرکت P0 :
حرکت P+ :
عدد بدون گره:
چگونه نمودارها را ساده کنیم؟
پیدا کردن حرکتهای R1
پیدا کردن حرکتهای R2
در مورد رابط کاربری (1)
پیدا کردن حرکتهای P-
پیدا کردن حرکتهای R3
در مورد رابط کاربری (2)
پیدا کردن حرکتهای P0
پیدا کردن حرکتهای P+
پیدا کردن حرکتهای U1
پیدا کردن حرکتهای U2
پیدا کردن حرکتهای P0U
نکتهها و ترفندها بر اساس نوع مساله
مراجع بیشتر در مورد گرهها

مقدمه
قبل از هر چیز: گرهها چه هستند؟ گرههای ریاضی با گرههای زندگی روزمره شما متفاوت هستند.

بسیاری از ما، از گرهها برای بستن بند کفشها، کراوات یا روسری، کیف و . . . استفاده میکنیم. اگر شما اهل قایقرانی، اردو رفتن، ماهیگیری، خیاطی، قلاببافی و یا آرایشگری باشید، ممکن است انواع دیگری از گرهها را هم بشناسید.
با این حال، هیچکدام از اینها گرههای ریاضی نیستند!
با این حال، هیچکدام از اینها گرههای ریاضی نیستند!

به دو نقاشی زیر از گرهها نگاه کنید. به خاطر عدد 8 انگلیسی که در آنها دیده میشود، هر دو گره را «گره شکل 8» می نامند که کمی گیج کننده است.
چه تفاوت بزرگی را میتوانید ببینید؟ مطمئن هستیم که میتوانید آن را کشف کنید!
گره شکل 8 معمولی
گره شکل 8 ریاضی

بزرگترین تفاوت این است که گره ریاضی یک منحنی بسته است و انتهای آزاد ندارد، در حقیقت یک حلقه بسته است. آن چیزی را که در زندگی روزمره به آن گره میگوییم در ریاضیات با نام «بافته شده» میشناسند مانند موی بافته شده یا نخ گره خورده.
همچنین، در حالیکه گرههای معمولی ممکن است شامل چند رشته یا جنس مختلف باشند، اما گرههای ریاضی شامل تنها یک رشته بسته و پیوسته است. حالتهایی که شامل بیش از یک گره باشند را در ریاضیات « پیوند» مینامند.
همچنین، در حالیکه گرههای معمولی ممکن است شامل چند رشته یا جنس مختلف باشند، اما گرههای ریاضی شامل تنها یک رشته بسته و پیوسته است. حالتهایی که شامل بیش از یک گره باشند را در ریاضیات « پیوند» مینامند.

البته! اکنون میدانید که در ریاضیات، گره یک رشته بسته و پیوسته است.
با توجه به این تعریف، سادهترین گره ریاضی چیست؟
به کمک یک قطعه از یک رشته، چگونه میتوانید یک گره ریاضی بسازید؟

ساده ترین گره ریاضی، یک حلقه یا دایره است، مانند :
در مورد این گره بعداً بیشتر صحبت خواهیم کرد، اما نمونههای زیادی از این حلقههای ساده در زندگی واقعی وجود دارد.

سادهترین گره ریاضی، یک حلقه یا دایره است، مانند :
اگر دایره خود را یک بار بچرخانید چه اتفاقی میافتد؟
آیا این یک گره جدید است؟
آیا با تغییر شکل تمام گرهها میتوان یک دایره ساخت؟
شکل یک گره، با سادهترین وضعیت آن چقدر میتواند متفاوت باشد؟

اگر حلقه رشته خود را بردارید، آن را بچرخانید و آن را صاف بگذارید، ممکن است چیزی شبیه به این به دست آورید :


البته که نه ! تنها کاری که انجام دادهاید، چرخاندن آن بوده است.
این ممکن است آسان به نظر بیاید، اما یافتن راههایی برای تشخیص اینکه دو نمودار (شکل) گره یکسانی را نشان میدهند یا خیر، یک سوال بسیار مهم و دشوار برای ریاضیدانهایی است که نظریه گره را مطالعه میکنند.
یکی از راههای اثبات اینکه دو شکل متفاوت، گره یکسانی را نشان میدهند این است که آیا میتوان یکی از آنها را تغییر شکل داد تا شبیه تصویر دیگر شود؟ برای مثال، در اینجا کافی است که شکل را بچرخانید تا دایره دیده شود.
این ممکن است آسان به نظر بیاید، اما یافتن راههایی برای تشخیص اینکه دو نمودار (شکل) گره یکسانی را نشان میدهند یا خیر، یک سوال بسیار مهم و دشوار برای ریاضیدانهایی است که نظریه گره را مطالعه میکنند.
یکی از راههای اثبات اینکه دو شکل متفاوت، گره یکسانی را نشان میدهند این است که آیا میتوان یکی از آنها را تغییر شکل داد تا شبیه تصویر دیگر شود؟ برای مثال، در اینجا کافی است که شکل را بچرخانید تا دایره دیده شود.


برای پاسخ به این سوال، این مورد را امتحان کنید:
آیا میتوانید این شکل را طوری تغییر بدهید که یک حلقه ساخته شود؟
- تکهای از یک نوار را بردارید
- آن را بچرخانید تا یک حلقه ساخته شود
- یک سر نوار را از داخل حلقه رد کنید


هر روشی را که ممکن است امتحان کنید. بدون قطع رشته و چسباندن دوباره آن به هم، هیچ راهی برای تغییر شکل این گره به یک دایره وجود ندارد.
این گره، واقعا یک گره ریاضی متفاوت است که به دلیل شباهت آن با گیاه شبدر «گره سهتایی» نامیده میشود.
این گره، واقعا یک گره ریاضی متفاوت است که به دلیل شباهت آن با گیاه شبدر «گره سهتایی» نامیده میشود.

یکی دیگر از ویژگیهای مهم گرههای ریاضی این است که میتوان آنها را بهطور دلخواه به هر طرف کشید یا خم کرد. برای مثال، نمودار دایره یعنی سادهترین گره ما، بیشتر شبیه یک مربع است تا یک دایره، هرچند که میتوانیم آن را به عنوان یک دایره کامل هم رسم کنیم، اما این همان گره است. شما میتوانید سادهترین گره، یعنی یک دایره را گرفته و با کشیدن آن به یک طرف، آن را به یک بیضی نازک تبدیل کنید و سپس از آن به عنوان یک رشته استفاده کرده و آن را به یک «گره شکل 8» معمولی تبدیل کنید. از نظر ریاضی، این گره هنوز هم یک دایره است.
همان طور که ممکن است انتظار داشته باشید، نمودارهای مختلف یک گره میتوانند بسیار متفاوت باشند! برای مثال، گره گوردیان و این شکل را با حوصله کافی میتوان به یک دایره تبدیل کرد. هر دو شکل، نشاندهنده گرههای شبیه دایره هستند.
دایره، سادهترین راه برای ترسیم این گره است، اما در حقیقت، گره یک دایره نیست، بلکه یک شی ریاضی مجرد است که میتوانیم آن را به روشهای مختلف نشان دهیم. همانطور که «1 ماشین» و «1 سیب» عدد 1 نیستند، دایره هم فقط یکی از راههای نمایش این گره است.
همان طور که ممکن است انتظار داشته باشید، نمودارهای مختلف یک گره میتوانند بسیار متفاوت باشند! برای مثال، گره گوردیان و این شکل را با حوصله کافی میتوان به یک دایره تبدیل کرد. هر دو شکل، نشاندهنده گرههای شبیه دایره هستند.
دایره، سادهترین راه برای ترسیم این گره است، اما در حقیقت، گره یک دایره نیست، بلکه یک شی ریاضی مجرد است که میتوانیم آن را به روشهای مختلف نشان دهیم. همانطور که «1 ماشین» و «1 سیب» عدد 1 نیستند، دایره هم فقط یکی از راههای نمایش این گره است.

در این بازی، شکل یک گره ریاضی را باید چنان تغییر شکل دهید که تعداد تقاطعها تا حد ممکن کاهش یابد.
با وجود اینکه، اجازه دارید رشتهها را با کلیک بر روی آنها «برش» دهید، اما شما فقط مجاز هستید که شکل نمایش گره را تغییر دهید و نه گره اصلی را. به همین دلیل، در مورد نحوه اتصال مجدد دو انتهای مسیر، که با برش ایجاد کردهاید، محدودیت وجود دارد. این محدودیت تضمین میکند که یک گره ریاضی، بر اثر تغییر مسیر رشتهها تغییر نمیکند، حتی اگر شکل ظاهری گره تغییر کرده باشد..
در زندگی واقعی، چه زمانی گرههای معمولی را باز میکنید؟
چند بازی گره ریاضی دیگر را امتحان کنید!
با وجود اینکه، اجازه دارید رشتهها را با کلیک بر روی آنها «برش» دهید، اما شما فقط مجاز هستید که شکل نمایش گره را تغییر دهید و نه گره اصلی را. به همین دلیل، در مورد نحوه اتصال مجدد دو انتهای مسیر، که با برش ایجاد کردهاید، محدودیت وجود دارد. این محدودیت تضمین میکند که یک گره ریاضی، بر اثر تغییر مسیر رشتهها تغییر نمیکند، حتی اگر شکل ظاهری گره تغییر کرده باشد..

شاید شما برای جدا کردن کابلهای الکترونیکی مانند هدفونها تلاش کرده باشید یا اگر بند کفشهای خود را گره بزنید، بعد از مدتی باید بندها را باز کنید.
همان خاصیتی که باعث میشود گرههای واقعی مفید باشند، کار باز کردن گرهها را هم سختتر میکند.
چه چیزی باعث میشود که باز کردن گرهها در زندگی واقعی سخت باشند؟
همان خاصیتی که باعث میشود گرههای واقعی مفید باشند، کار باز کردن گرهها را هم سختتر میکند.

پاسخ سوال، اصطکاک است ! با این وجود، گرههای ریاضی اصطکاک ندارند. شما میتوانید آنها را «کاملا لغزنده» تصور کنید.

بازی «بدون گره» ما یکی از راههای تفریح با گرههای روی صفحه است، اما در اینجا چند بازی دیگر هم برای سرگرمی شما وجود دارد :
- بازی 1 نفره : برج ایفل و سایر ترفندهای رشتهای
- بازی 2 نفره : گهواره گربه
- بازی گروهی : گره انسانی
تعاریف
از اینجا به بعد، فقط در مورد گرههای ریاضی صحبت میکنیم. برای جلوگیری از سوء تفاهم و اینکه بتوانیم درست یا غلط بودن هر گزاره را تعیین کنیم، بهتر است که بحث را با بیان معنی و مفهوم کلماتی که با آنها سر و کار خواهیم داشت شروع کنیم.

یک منحنی بسته با ضخامت محدود (برای پرهیز از ایجاد بینهایت گرههای کوچک و کوچکتر در طول منحنی) در فضای 3-بعدی که خودش را قطع نمیکند. مثال :
گره شکل 8

تصویر و یا تجسم یک منحنی گره در فضای 2-بُعدی که قسمتهایی از منحنی گره از روی هم عبور میکنند (در این وب سایت تقاطعها با زاویه 90 درجه نشان داده میشود) اما بر روی هم قرار نمیگیرند.
مثالهایی از نمودارهای گره :
بدون گره را «گره بدیهی» هم مینامند.
مثالهایی از نمودارهای گره :
بدون گره
گره سه برگی
گره شکل 8
گره پنج برگی
سهپیچ
بدون گره را «گره بدیهی» هم مینامند.
بدون گره. آیا میدانید که چگونه میتوان آنها را به یک مستطیل تبدیل کرد؟
گره سه برگی.
شما می توانید با چرخاندن قوس بالا به سمت پایین، این شکل را به شکل قبلی تبدیل کنید.

یک شیء مجرد و انتزاعی است که نماینده یک مجموعه (نامتناهی) از نمودارهای گره است که میتوانند بدون بریدهشدن به یکدیگر تبدیل شوند، فشرده شوند و به درون یکدیگر منتقل شوند. مثال: گره 3-1 که «سهتایی» نیز نامیده میشود سادهترین گره غیر بدیهی است.

یک مفهوم ریاضی است وقتی که یک منحنی گره بتواند به طور پیوسته به منحنی گره دیگری تبدیل شود.

در این وب سایت، نمودارهای گره تنها با استفاده از 6 شکل رسم شدهاند که هر کدام از آنها را یک قطعه مینامیم:

قسمتی از یک نمودار است که یک قطعه بر روی قطعه دیگر قرار میگیرد.

هر قطعهای که در یک تقاطع باشد را گذر مینامیم. قطعه روگذر (کاملا دیده میشود) و قطعه زیرگذر (قسمتی از آن دیده میشود).

جابجا کردن دو قطعه روگذر و زیرگذر در یک تقاطع را تعویض تقاطع مینامیم.
اگر یک تقاطع تعویض شود، شکل اولیه و شکل جدید، دو گره متفاوت را نشان میدهند. تعویض تمام تقاطعهای گره معادل این است که قرینه آن را رسم کرده باشیم. تعدادی از گرهها معادل قرینه خودشان هستند که نشان میدهد یک ایزوتوپی محیطی بین آنها برقرار است. آنها را متقارن مینامند. برای مثال، گره شکل 8 یک گره متقارن است. بعضی دیگر از گرهها، مانند گره سهتایی که معادل قرینه خودشان نیستند. آنها را نامتقارن مینامند.
آیا این گره را میتوان به تصویر آیینهای آن تبدیل کرد؟



بلی! این نمودار، گره شکل 8 را نشان میدهد که متقارن است و به روش زیر میتواند به تصویر آیینهای خودش تبدیل شود:
توجه داشته باشید که تنها تفاوت نمودار اول با نمودار آخر این است که همه تقاطعها تعویض شدهاند!
وضعیت اولیه
یک دوران 180 درجه
حرکت دادن یک رشته
تصویر آیینهای
توجه داشته باشید که تنها تفاوت نمودار اول با نمودار آخر این است که همه تقاطعها تعویض شدهاند!

این ویژگی، نه از خاصیتهای گره و نه از خاصیتهای منحنی گره است. سوال این است که چگونه میتوان بر روی منحنی گره حرکت کرد. بر روی منحنی گره در دو جهت میتوان حرکت کرد که آنها را 2 جهتدهی مینامیم.
گرهای را که بتواند به یک ایزوتوپی محیطی خود تغییر شکل یابد اما با جهت معکوس، «وارون پذیر» نامیده میشود و در غیر این صورت آن را «وارون ناپذیر» مینامند. کوچکترین گره وارونناپذیر گره شکل 8 17 است که متقارن است اما اگر یک جهتدهی به آن اضافه شود، نامتقارن میشود (اطلاعات بیشتر را در صفحه گره وارون پذیر در ویکیپدیا مشاهده کنید). افزودن ساختار بیشتر (در اینجا جهتدهی) باعث از دست رفتن تقارن آن میشود (با تصویر آینهای خودش یکسان نیست).
گره شکل 8 که در باال معرفی شد، دارای عدد تقاطع 4 است، بنابر این، از 8 کمتر است و در نتیجه باید معکوسپذیر باشد.
چگونه میتوان گره شکل 8 را تغییر شکل داد بطوریکه نمودار آن تغییر نکند، اما جهت آن معکوس شود؟
در مثال قبل، یک گره شکل 8 با یک تغ ییر شکل ساده به قرینه خودش تبدی ل شد. این تغییر ً خودتان نیز این حالت را بررسی کنید! بنابر این، اگر کسی شکل، جهت را نیز تغییر داد - لطفا بخواهد بدون تغییر جهت، نمودار را به قرینه خودش تغییر شکل دهد، میتواند به سادگی و با ترکیب دو دنباله، این کار را انجام دهد.
یک گره نامتقارن (گرهای که نمیتواند به تصویر آینهای خودش تبدیل شود) هم میتواند وارونپذیر باشد (متقارن در برابر تغییر جهتگیری). به چنین گرههایی «برگشتپذیر» گفته میشود.
گره شکل 8 که در باال معرفی شد، دارای عدد تقاطع 4 است، بنابر این، از 8 کمتر است و در نتیجه باید معکوسپذیر باشد.

دنباله زیر ثابت میکند که این گره معکوسپذیر است، زیرا نمودار این گره میتواند به نموداری
مشابه خودش تغییر شکل دهد در حالی که جهت آن معکوس شده است.
تصویر اولیه
تغییر مسیر
پس از آن
تغییر مسیر
پس از آن
تغییر مسیر
پس از آن
تغییر مسیر
پس از آن
پس از آن
>گسترده شده، اکنون در جهت مخالف
در مثال قبل، یک گره شکل 8 با یک تغ ییر شکل ساده به قرینه خودش تبدی ل شد. این تغییر ً خودتان نیز این حالت را بررسی کنید! بنابر این، اگر کسی شکل، جهت را نیز تغییر داد - لطفا بخواهد بدون تغییر جهت، نمودار را به قرینه خودش تغییر شکل دهد، میتواند به سادگی و با ترکیب دو دنباله، این کار را انجام دهد.
یک گره نامتقارن (گرهای که نمیتواند به تصویر آینهای خودش تبدیل شود) هم میتواند وارونپذیر باشد (متقارن در برابر تغییر جهتگیری). به چنین گرههایی «برگشتپذیر» گفته میشود.

در هر گره، تقاطعها یا چپ-دست و یا راست-دست هستند.
در ادامه بحث، اجازه دهید که نشان دهیم دو نوع تقاطع وجود دارد و آنها را چپ-دست و راست-دست بنامیم.
اگر ما برای هر قطعه دو حالت روگذر و زیرگذر را در نظر بگیریم و برای جهتدهی هم دو حالت مختلف را در نظر بگیریم، چند تقاطع متفاوت مشاهده خواهیم کرد؟
اگر کسی نمودار را تغییر ندهد و فقط یکی از تقاطعها را تعویض کند، آیا راست-دستی و چپ-دستی تقاطع تغییر میکند؟
با استفاده از دستها، شخص چگونه میتواند متوجه شود که تقاطعها راست-دست هستند یا چپ-دست؟
در ادامه بحث، اجازه دهید که نشان دهیم دو نوع تقاطع وجود دارد و آنها را چپ-دست و راست-دست بنامیم.

در مجموع 8 حالت وجود دارد.
اگر گذر افقی، روگذر باشد 4 انتخاب خواهیم داشت.
بهطور مشابه اگر گذر عمودی، روگذر باشد هم 4 انتخاب داریم.
دسته شامل 1 ، 7 ، 4 و 6 تقاطعهای راست-دست نامیده میشوند و
دسته شامل 2 ، 5 ، 3 و 8 تقاطعهای چپ-دست نامیده میشوند.
اگر گذر افقی، روگذر باشد 4 انتخاب خواهیم داشت.

1

2

3

4

5

6

7

8
- اصل1 : چپ-دستی و راست-دستی تقاطع به جهتدهی آن (جهت حرکت بر روی منحنی گره) وابسته نیست. بنابراین با تغییر جهت هر دو گذر، 4 جفت تقاطع خواهیم داشت: 1=4 ، 2=3 ، 5=8 و 6=7. یعنی تقاطعهای 1و 4 در یک دسته قرار میگیرند و . . .
- اصل2 : دستهای که یک تقاطع در آن قرار دارد، با دوران تمام گره تغییر نخواهد کرد. بنابراین خواهیم داشت: 1=7=4=6 و 2=5=3=8
دسته شامل 1 ، 7 ، 4 و 6 تقاطعهای راست-دست نامیده میشوند و
دسته شامل 2 ، 5 ، 3 و 8 تقاطعهای چپ-دست نامیده میشوند.

بلی. سعی کنید هر یک از 8 تقاطع را تعویض کنید و ببینید که کدام یک از آنها تغییر جهت میدهد و کدام یک راست-دستی یا چپ-دستی خود را تغییر میدهد و کدام یک در همان حالت باقی میماند. برای مثال، تعویض تقاطع 1، تقاطع 5 را میسازد که آنها در دو دسته متفاوت هستند.
گزاره: راست-دست یا چپ-دست بودن یک تقاطع فقط به خود تقاطع وابسته نیست بلکه به نمودار اطراف آن نیز وابسته است.
برهان: اینکه گذر افقی بالا یا پایین باشد تاثیری در راست-دست یا چپ-دست بودن ندارد. در هر دو حالت، میتواند راست-دست و یا چپ-دست باشد ( 8 تقاطع بالا را ببینید). اگر گره را بچرخانیم به طوری که گذر بالایی افقی باشد و شخصی تقاطع را از قطعه بالایی به سمت راست طی کند (در جهت شرق) در این صورت، بقیه گره مشخص میکند که شخص از جنوب (پس تقاطع راست-دست است) یا از شمال (پس تقاطع چپ-دست است) به تقاطع برخواهد گشت.
این واقعیت که دو گروه تقاطعها راست-دست و چپ-دست نامیده شدهاند به شخص کمک میکند که بتواند تقاطعها را با دست چپ و دست راست متمایز کند.
گزاره: راست-دست یا چپ-دست بودن یک تقاطع فقط به خود تقاطع وابسته نیست بلکه به نمودار اطراف آن نیز وابسته است.
برهان: اینکه گذر افقی بالا یا پایین باشد تاثیری در راست-دست یا چپ-دست بودن ندارد. در هر دو حالت، میتواند راست-دست و یا چپ-دست باشد ( 8 تقاطع بالا را ببینید). اگر گره را بچرخانیم به طوری که گذر بالایی افقی باشد و شخصی تقاطع را از قطعه بالایی به سمت راست طی کند (در جهت شرق) در این صورت، بقیه گره مشخص میکند که شخص از جنوب (پس تقاطع راست-دست است) یا از شمال (پس تقاطع چپ-دست است) به تقاطع برخواهد گشت.
این واقعیت که دو گروه تقاطعها راست-دست و چپ-دست نامیده شدهاند به شخص کمک میکند که بتواند تقاطعها را با دست چپ و دست راست متمایز کند.

انگشتان دست خود را طوری باز کنید که همگی در یک صفحه قرار بگیرند . انگشت شست شما بر چهار انگشت دیگر که به موازات هم قرار دارند عمود باشد. دست خود را بچرخانید به طوری که بتوانید کف دست خود را ببینید و انگشت شست شما در جهت مسیر خروجی قطعه روگذر باشد و انگشتان دیگر شما در جهت خروجی قطعه زیرگذر باشند. دستی که بتواند این کار را انجام دهد راست-دست یا چپ-دست بودن تقاطع را تعیین میکند.
انگشتان دست خود را طوری باز کنید که همگی در یک صفحه قرار بگیرند . انگشت شست شما بر چهار انگشت دیگر که به موازات هم قرار دارند عمود باشد. دست خود را بچرخانید به طوری که بتوانید کف دست خود را ببینید و انگشت شست شما در جهت مسیر خروجی قطعه روگذر باشد و انگشتان دیگر شما در جهت خروجی قطعه زیرگذر باشند. دستی که بتواند این کار را انجام دهد راست-دست یا چپ-دست بودن تقاطع را تعیین میکند.
چون شما این حالت را فقط با دست چپ خود می توانید ایجاد کنید، این یک تقاطع چپ-دست است.
تقاطعهای راست-دست و چپ-دست را تقاطعهای مثبت و منفی نیز مینامند.


چون شما این حالت را فقط با دست چپ خود می توانید ایجاد کنید، این یک تقاطع چپ-دست است.
تقاطعهای راست-دست و چپ-دست را تقاطعهای مثبت و منفی نیز مینامند.

اختلاف بین تعداد تقاطعهای راست-دست و چپ-دست در یک نمودار را عدد پیچش نمودار مینامند. عدد پیچش، نمودارها را دستهبندی و مشخص میکند و میتواند برای دو شکل مختلف از یک گره متفاوت باشد.
عدد پیچش این نمودار چیست؟

در شکل، تقاطعهای راست-دست با رنگ قرمز و تقاطعهای چپ-دست با رنگ سبز مشخص شدهاند. برای به دست آوردن عدد پیچش، میتوان تعداد تقاطعهای چپ-دست و راست-دست را شمرد و سپس تعداد تقاطعهای راست-دست را از تعداد تقاطعهای چپ-دست کم کرد.
این نمودار دارای 2 تقاطع چپ-دست و 4 تقاطع راست-دست است. بنابراین، عدد پیچش آن برابر 4 منهای 2، یعنی برابر 2 است.

یک عدد یا یک جندجملهای یا یک ویژگی یک گره که در تمام (بینهایت) نمایشهای آن گره تغییر نمیکند را یک ثابت گره مینامند. خاصیتهایی مانند متقارن/نامتقارن، وارونپذیر بودن یا نبودن و برگشتپذیر بودن ثابتهای گره هستند.

کمترین تعداد تقاطع در میان تمام نمودارهای یک گره را عدد تقاطع گره مینامند. عدد تقاطع یکی از ویژگیهای هر گره است و بنابر این یک ثابت گره است.
این نمودار چند تقاطع دارد؟
عدد تقاطع گره نشان داده شده در نمودار چند است؟
دو تا از کمترین اعداد تقاطع که یک گره میتواند داشته باشد چه اعدادی هستند؟

این نمودار 5 تقاطع دارد.

صفر ! عدد تقاطع یک خاصیت گره ریاضی مجرد است. عدد تقاطع، یک خاصیت نمودار گره نیست. نمودار بالا میتواند به شکلی تغییر شکل داده شود که هیچ تقاطعی نداشته باشد.
آیا شما میتوانید آن را تصور کنید؟
چون عدد تقاطع، کمترین تعداد تقاطعها در بین تمام نمودارهای یک گره است و چون کمتر از صفر تقاطع نمیتوانیم داشته باشیم، بنابراین عدد تقاطع گره نشان داده شده در نمودار بالا برابر صفر است.
چون عدد تقاطع، کمترین تعداد تقاطعها در بین تمام نمودارهای یک گره است و چون کمتر از صفر تقاطع نمیتوانیم داشته باشیم، بنابراین عدد تقاطع گره نشان داده شده در نمودار بالا برابر صفر است.

کوچکترین عدد تقاطع متعلق به «بدون گره» است که برابر صفر است.
یک نمودار گره با عدد تقاطع 1 به صورت زیر است:
و میتواند به «بدون گره» تغییر شکل بدهد.
یک نمودار گره با عدد تقاطع 2 به صورت زیر است:
و میتواند به «بدون گره» تغییر شکل بدهد.
نمودار گره سهتایی، که در بالا نشان داده شده است، 3 تقاطع دارد و نمیتواند به گره بدیهی تبدیل شود. بنابراین کمترین اعداد تقاطع 0 و 3 هستند.
یک نمودار گره با عدد تقاطع 2 به صورت زیر است:
نمودار گره سهتایی، که در بالا نشان داده شده است، 3 تقاطع دارد و نمیتواند به گره بدیهی تبدیل شود. بنابراین کمترین اعداد تقاطع 0 و 3 هستند.

قسمتی از منحنی گره در یک شکل، از یک تقاطع تا تقاطع بعدی را یک کمان مینامند.
یک نمودار شامل N تقاطع، چند کمان دارد؟

هر تقاطع شامل 4 انتهای کمانها است و هر کمان 2 انتها دارد. بنابراین تعداد کمانها 2=2÷4 برابر تعداد تقاطعها میباشد یعنی نمودار2N کمان دارد.

فضای خالی در یک نمودار که به وسیله کمانها احاطه شدهاست. تمام فضای داخلی خارج از نمودار هم یک حفره است.
یک نمودار شامل N تقاطع چند حفره دارد؟

با رسم چند نمودار گره و حدس زدن یک فرمول هم میتوان به جواب رسید. قضیه اویلر بیان میکند که اگر یک نمودار در صفحه رسم شود که شامل m خط (در اینجا m=2N) باشد و هر کدام از خطها 2 نقطه از n نقطه (در اینجا n=N نقطه) را به هم وصل کند، تعداد وجهها، f ، (در اینجا حفرهها) برابرf = 2 + m - n
خواهد بود. بنابراین تعداد حفرهها برابر2 + 2N - N = N + 2
است.

دنبالهای از کمانهای متوالی در یک نمودار (یعنی کمانهایی که پشت سر هم قرار دارند) است که با یک زیرگذر شروع و با یک زیرگذر تمام میشوند و در غیر این صورت شامل 0 ، 1 یا تعداد بیشتری روگذر است.

دنبالهای از کمانهای متوالی در یک نمودار (یعنی کمانهایی که پشت سر هم قرار دارند) است که با یک روگذر شروع و با یک روگذر تمام میشوند و در غیر این صورت شامل 0 ، 1 یا تعداد بیشتری زیرگذر است.
(در نوشتهها، اغلب منظور از رشته آن چیزی است که ما آن را بالا-رشته نامیدهایم. برای ما تعداد روگذرهای یک بالا-رشته همان قدر اهمیت دارد که تعداد زیرگذرهای یک زیر-رشته مهم است. بنابراین، ما زیر-رشتهها را هم مانند بالا-رشتهها در نظر خواهیم گرفت.)
خط افقی نشان داده شده که شامل 5 کمان است چه نوع رشتهای است؟
یک نمودار شامل N تقاطع، چند بالا-رشته دارد؟
(در نوشتهها، اغلب منظور از رشته آن چیزی است که ما آن را بالا-رشته نامیدهایم. برای ما تعداد روگذرهای یک بالا-رشته همان قدر اهمیت دارد که تعداد زیرگذرهای یک زیر-رشته مهم است. بنابراین، ما زیر-رشتهها را هم مانند بالا-رشتهها در نظر خواهیم گرفت.)

یک زیر-رشته است که 4 زیرگذر دارد.

در هر تقاطع دو انتها متعلق به رشتهها وجود دارد (یا این دو انتها متعلق به 2 رشته متفاوت هستند و یا هر دو متعلق به یک رشته هستند). به عبارت دیگر، هر رشته دو انتها دارد که در یکی از تقاطعها هستند. بنابراین تعداد تقاطعها برابر است با تعداد بالا-رشتهها و به دلیل تقارن، با تعداد زیر-رشتهها هم برابر است که نتیجه میدهد تعداد هر کدام از آنها برابر N است.

ریاضیدان آلمانی کورت رِیدمیستر در سال 1927 و به طور مستقل جیمز وادل الکساندر و گارلند بیرد بریگز در سال 1926 ثابت کردند که هر دو نمودار مربوط به یک گره را میتوان فقط با انجام 3 نوع متفاوت از حرکتها به یکدیگر تبدیل کرد. مشکل این است که در طی مراحل تبدیل، ممکن است تعداد تقاطعهای نمودار به شدت افزایش یابد و برای تعداد این افزایش هیچ کران بالای مناسبی شناخته نشدهاست، همان طور که تعداد حرکتهای لازم هم معلوم نیست.

حفره احاطه شده توسط یک کمان را حذف یا اضافه میکند.
کدام نمودار یک تقاطع چپ-دست و کدامیک یک تقاطع راست-دست را نشان میدهد؟



نمودار سمت چپ یک تقاطع چپ-دست و نمودار سمت راست یک تقاطع راست-دست را نشان میدهد. بنابراین حرکت اول ریدمیستر تعداد تقاطعهای چپ-دست یا راست-دست را به اندازه 1 واحد تغییر میدهد و در نتیجه عدد پیچش نمودار نیز تغییر میکند.s

حفره احاطه شده توسط دو کمان را حذف یا اضافه میکند.
در مورد راست-دستی یا چپ-دستی دو تقاطع که با حرکت دوم ریدمیستر اضافه یا حذف شدهاند چه میتوان گفت؟



یکی از دو تقاطع راست-دست و تقاطع دیگر چپ-دست است. بنابراین یک حرکت دوم ریدمیستر عدد پیچش نمودار را تغییر نمیدهد.

یک حفره که توسط 3 کمان احاطه شدهاست را اضافه یا حذف میکند.
در مورد دو نوع حفرهای که با 3 کمان احاطه شدهاند چه فکری میتوانید بکنید؟

یا :
بررسی کنید و نشان دهید که نتیجه هر 3 حرکت یکسان خواهد بود.
آیا بعد از هر یک از این 3 حرکت، راست-دستی یا چپ-دستی 3 تقاطع تغییر میکند؟
چه چیزی یاد گرفتیم؟
- 1) هر کمان یک انتهای زیرگذر و یک انتهای روگذر دارد:
- 2) یک کمان با 2 انتهای روگذر، یک کمان با 2 انتهای زیرگذر و یک کمان با یک انتهای روگذر و یک انتهای زیرگذر دارد،

هنگام مقایسه از سمت راست-دست حرکتهای بالا، به راحتی میتوان دید که هر 3 حرکت نتیجه یکسانی دارند. بنابراین، اگر حرکت سوم ریدمیستر وجود داشته باشد، تنها یک حرکت وجود دارد. تمام آنچه تغییر میکند این است که برای هر 3 قوس دیگر، دو قوس دیگر، اکنون در جهت معکوس یکدیگر را قطع میکنند. این به این معنی است که برای قوس میانی، ترتیب عبور روگذر و زیرگذر معکوس میشود.

خیر. برای هر یک از رشتهها یک جهتدهی در نظر بگیرید و راست-دستی یا چپ-دستی تقاطعها را طبق قاعده گفته شده پیدا کنید.

ما یاد گرفتیم:
- چگونه حفرههای احاطه شده با 3 کمان را مشخص کنیم که به ما امکان انجام حرکت سوم ریدمیستر را میدهد،
- که برای چنین حفرهای مهم نیست که کدام کمان جابجا شود
- راست-دستی و چپ-دستی 3 نقاطع تغییر نمیکند،
- ترتیب روگذری یا زیرگذری برای کمان میانی برعکس میشود.

این هیچ ارتباطی با «گذر» که قبلا تعریف شده است ندارد. هر حرکت گذری یک بالا-رشته (زیر-رشته) را با یک بالا-رشته (زیر-رشته) دیگر جایگزین میکند به شرط آنکه ابتدا و انتهای آنها یکی باشد. برای مثال، حرکتهای P-، P0 و P+ را ببینید:

یک حرکت گذری است که در آن تعداد قطعات رشته جدید کمتر از تعداد قطعات رشته اولیه است.
در این نمودار برای جایگزینی رشته به رنگ سبز، یک حرکت P- بیابید.

در این نمودار، تعداد قطعات رشته جدید (به رنگ قرمز) کمتر از رشته قبلی (به رنگ سبز) است. بنابراین، این نمودار یک حرکت P- را نشان میدهد.

یک حرکت گذری است که در آن تعداد قطعات رشته جدید و رشته اولیه برابر است.
در این نمودار، برای جایگزینی رشته به رنگ سبز، یک حرکت P0 بیابید.

در این نمودار، تعداد قطعات رشته جدید (به رنگ قرمز) برابر تعداد قطعات رشته اولیه (به رنگ سبز) است. بنابراین، این نمودار یک حرکت P0 را نشان میدهد.

یک حرکت گذری است که در آن تعداد قطعات رشته جدید بیشتر از تعداد قطعات رشته اولیه است.
در این نمودار، برای جایگزینی رشته به رنگ سبز، یک حرکت P+ بیابید.
اگر بخواهیم عدد پیچش شکل یک گره را تغییر دهیم، حرکتهای P+ لازم هستند. کمی پایینتر در قسمت «پیدا کردن حرکتهای P0» درباره آن صحبت خواهیم کرد.

در این نمودار، رشته جدید (به رنگ قرمز) یک قطعه بیشتر از رشته قبلی (به رنگ سبز) دارد. بنابراین، این نمودار یک حرکت P+ را نشان میدهد.
اگر بخواهیم عدد پیچش شکل یک گره را تغییر دهیم، حرکتهای P+ لازم هستند. کمی پایینتر در قسمت «پیدا کردن حرکتهای P0» درباره آن صحبت خواهیم کرد.

این یک خاصیت ذاتی گره است و به نمودار گره ارتباطی ندارد. بنابراین، یک «ثابت گره» است.
در شروع با شکل گره، این عدد برابر است با کمترین تعداد تقاطعهایی که باید تعویض شوند تا اینکه مرتبه یک گره بدیهی مشخص شود. قبل از اولین تعویض و در بین تعویضها، ظاهر نمودار میتواند بطور دلخواه تغییر کند. بنابراین محاسبه عدد بدون گره کار سادهای نیست زیرا هر تغییر شکلی مجاز است.
چرا در گره سهتایی، عدد بدون گره برابر 1 است؟
در شروع با شکل گره، این عدد برابر است با کمترین تعداد تقاطعهایی که باید تعویض شوند تا اینکه مرتبه یک گره بدیهی مشخص شود. قبل از اولین تعویض و در بین تعویضها، ظاهر نمودار میتواند بطور دلخواه تغییر کند. بنابراین محاسبه عدد بدون گره کار سادهای نیست زیرا هر تغییر شکلی مجاز است.

در گره سهتایی، عدد بدون گره نمیتواند 0 باشد زیرا نمیتوان آن را به گره بدیهی که عدد بدون گره آن 0 است، تبدیل کرد (البته لازم است و می توان این ادعا را ثابت کرد). پس عدد بدون گره گره سهتایی بزرگتر یا مساوی 1 است. از طرف دیگر، به سادگی میتوان دید که با تعویض هر یک از تقاطعهای نمودار گره سهتایی که در بالا نمایش داده شده بود، گره بدیهی ساخته میشود. یعنی عدد بدون گره آن کوچکتر یا مساوی 1 است. وقتی که عدد بدون گره هم کوچکتر یا مساوی 1 باشد و هم بزرگتر یا مساوی 1 آنگاه عدد بدون گره باید دقیقا برابر 1 باشد.


حالتهای ساده حرکتهای R1، مانند:
وقتی که بتوان یک حلقه را 4 مرتبه چرخاند و بلافاصله گره بدیهی ساخته شود،
به سادگی و با دنبال کردن منحنی گره و جستجوی کمانی که دو انتهای آن در یک تقاطع باشند مشخص میشوند. ترتیب انجام حرکتهای R1 اهمیتی ندارد.
اما حالتهای کلی بیشتری برای حرکتهای اول ریدمیستر وجود دارد. اگر یک بالا-رشته از یک تقاطع شروع شود که یک روگذر است و کاملا بالای تمام قطعات دیگر قرار داشته باشند (به همین دلیل بالا-رشته نامیده شدهاند) آنگاه این حلقه یک برش کوتاه است و میتوان آن را حذف کرد. برای مثال، در ابتدا حلقه بالایی میتواند حذف شود و سپس حلقههای دیگر، یکی بعد از دیگری. این حلقه هم میتواند حذف شود زیرا کاملا در زیر قرار گرفتهاست:
پیدا کردن حرکتهای R2
اما حالتهای کلی بیشتری برای حرکتهای اول ریدمیستر وجود دارد. اگر یک بالا-رشته از یک تقاطع شروع شود که یک روگذر است و کاملا بالای تمام قطعات دیگر قرار داشته باشند (به همین دلیل بالا-رشته نامیده شدهاند) آنگاه این حلقه یک برش کوتاه است و میتوان آن را حذف کرد. برای مثال، در ابتدا حلقه بالایی میتواند حذف شود و سپس حلقههای دیگر، یکی بعد از دیگری. این حلقه هم میتواند حذف شود زیرا کاملا در زیر قرار گرفتهاست:

مانند حرکتهای R1، تشخیص حرکتهای R2 هم ساده است. مانند حالتی که قبل از یک حرکت R1 دو حرکت R2 نیاز داشته باشیم تا اینکه به گره بدیهی برسیم.
در مثال زیر، یک حرکت R2 را بر روی یک رشته دو مرتبه تکرار میکنیم، یک بار رشته را از زیر و دفعه دوم از بالا میکشیم.
آخرین مرحله یک حرکت R2 نیست. این حرکت فقط به این دلیل اضافه شده است که نشان دهد این گره، مجموع دو گره سهتایی است.

مثال بالا برای توصیف استفاده بهینه از رابط کاربری مناسب است. بعد از بریدن منحنی گره:
نمیتوان یک انتها را به هر اندازه که بخواهیم به عقب بکشیم و سپس انتهای دیگر را به عقب بکشیم. زیرا در هر یک از دو انتها، ما یک زیرگذر را حذف میکنیم و به وضعیت روگذر میرسیم که در این وضعیت امکان حذف روگذر وجود ندارد. بنابراین یک زیرگذر را حذف میکنیم و به سراغ انتهای دیگر رفته و یک زیرگذر دیگر را هم حذف میکنیم تا اینکه دو انتها در یک حفره قرار بگیرند و دو انتها به وضعیت خنثی تغییر پیدا کنند. اکنون رابط اجازه میدهد که روگذرها را حذف کرده و دو انتها را به هم وصل کنیم. به طور خلاصه، در هر دو انتها تا جایی که ممکن است زیرگذرها را حذف میکنیم و سپس تا جایی که ممکن است روگذرها را حذف میکنیم و این کار را تکرار میکنیم.
این قابلیت رابط در مورد وضعیت دو انتها، ضعف برنامه به حساب نمیآید زیرا تضمین میکند که شخص کاربر با تغییر نمودار، گره ریاضی را تغییر نمیدهد.
این قابلیت رابط در مورد وضعیت دو انتها، ضعف برنامه به حساب نمیآید زیرا تضمین میکند که شخص کاربر با تغییر نمودار، گره ریاضی را تغییر نمیدهد.

حرکتهای P- یک بالا-رشته را با یک بالا-رشته دیگر که تعداد کمتری روگذر دارد و یا یک پایین-رشته را با یک پایین-رشته دیگر که تعداد کمتری زیرگذر دارد جایگزین میکند. در هر دو حالت تعداد تقاطعها کاهش مییابد.
برای پیدا کردن چنین حرکتهایی بر روی منحنی گره حرکت کرده و روگذرها یا زیرگذرهای متوالی (حداقل 2 زیرگذر یا روگذر) را جستجو میکنیم. اگر چنین رشتهای پیدا کردیم، برای مثال یک بالا-رشته، آنگاه سعی میکنیم مسیری پیدا کنیم که بتوانیم دو انتهای دو زیرگذر را به وسیله یک بالا-رشته با تعداد کمتری روگذر به هم متصل نماییم.
در مثال زیر، یک رشته با 4 زیرگذر متوالی، با یک رشته بدون زیرگذر جایگزین میشود و سپس این رشته با 3 روگذر متوالی با یک رشته با یک روگذر جایگزین میشود. دو حرکت P- دیگر هر 2 تقاطع دیگر را حذف میکند. نمودار حاصل با دو حرکت R1 دیگر، میتواند سادهتر شود، همانطور که در زیر میبینید.
اگر بالا-رشتهای که پیدا میکنیم دارای گذرهای بیشتری باشد، شانس پیدا کردن مسیرهای جایگزین با تعداد گذرهای کمتر را بیشتر میکند.
برای پیدا کردن چنین حرکتهایی بر روی منحنی گره حرکت کرده و روگذرها یا زیرگذرهای متوالی (حداقل 2 زیرگذر یا روگذر) را جستجو میکنیم. اگر چنین رشتهای پیدا کردیم، برای مثال یک بالا-رشته، آنگاه سعی میکنیم مسیری پیدا کنیم که بتوانیم دو انتهای دو زیرگذر را به وسیله یک بالا-رشته با تعداد کمتری روگذر به هم متصل نماییم.
در مثال زیر، یک رشته با 4 زیرگذر متوالی، با یک رشته بدون زیرگذر جایگزین میشود و سپس این رشته با 3 روگذر متوالی با یک رشته با یک روگذر جایگزین میشود. دو حرکت P- دیگر هر 2 تقاطع دیگر را حذف میکند. نمودار حاصل با دو حرکت R1 دیگر، میتواند سادهتر شود، همانطور که در زیر میبینید.

حرکتهای R1، R2 و P- تعداد تقاطعها را تغییر میدهند. اما یک حرکت R3 تعداد تقاطعها را تغییر نمیدهد به همین دلیل، آن را بعد از حرکت P- معرفی میکنیم. مثال زیر نشان میدهد که حرکتهای R3 به همراه حرکتهای مناسب P- میتوانند مفید باشند. همان گونه که در بخش قبل گفته شده بود، یک حفره R3 شامل یک کمان بالایی با دو انتهای روگذر ( در اینجا A و B)، یک کمان میانی با یک انتهای روگذر (C) و یک انتهای زیرگذر (B) و یک کمان پایینی با دو انتهای زیرگذر (A و C) میباشد.
( مطلب بدون گره از صفحه ویگی پدیای بدون گره برداشته شدهاست.)
در بخش قبل دیدیم که یک حرکت R3 ترتیب روگذر و زیرگذر را برای رشته میانی (که از B و C) میگذرد برعکس میکند. یک حرکت R3 وقتی مفید است که امتداد کمان میانی باعث افزایش تعداد روگذرهای متوالی و یا زیرگذرهای متوالی بشود و در نتیجه شانس پیداکردن حرکت P- را افزایش دهد. این حالت وقتی اتفاق میافتد که امتداد کمان میانی بعد از زیرگذر (B) تبدیل به روگذر میشود (D و E روگذر هستند) و یا روگذر (C) یک زیرگذر میشود (F و G و H زیرگذر هستند). حرکت R3 کمان میانی BC را از میان کمان بالایی و کمان پایینی در نقطه A عبور میدهد.
قبلا فقط دو روگذر متوالی D و E وجود داشت، اما اکنون 3 روگذر C و D و E وجود دارد. این یک بالا-رشته طولانیتر است که با یک حرکت P- مسیر آن تغییر میکند.
کاهش 2 واحدی تعداد تقاطعها از 13 به 11.
همچنین، طرف دیگر رشته هم با یک حرکت P- تغییر مسیر پیدا میکند. قبلا 3 زیرگذر متوالی F و G و H وجود داشت اما الان 4 زیرگذر B، F، G و H وجود دارد. این حرکت P- نتیجه میدهد
که تعداد تقاطعها نیز 2 واحد کمتر شدهاست. هر یک از نمودارها را میتوان به کمک حرکتهای R1 و P- به گره بدیهی تبدیل کرد. آیا میتوانید بگویید چگونه میتوان این کار را انجام داد؟ کافی است که به راهنماییهای گفته شده در مورد شناسایی حرکتهای P- توجه کنید.
اجازه دهید با حل یک مساله تمرین کنیم.
چه تعداد حرکتهای R3 در این نمودار امکانپذیر است:
در بخش قبل دیدیم که یک حرکت R3 ترتیب روگذر و زیرگذر را برای رشته میانی (که از B و C) میگذرد برعکس میکند. یک حرکت R3 وقتی مفید است که امتداد کمان میانی باعث افزایش تعداد روگذرهای متوالی و یا زیرگذرهای متوالی بشود و در نتیجه شانس پیداکردن حرکت P- را افزایش دهد. این حالت وقتی اتفاق میافتد که امتداد کمان میانی بعد از زیرگذر (B) تبدیل به روگذر میشود (D و E روگذر هستند) و یا روگذر (C) یک زیرگذر میشود (F و G و H زیرگذر هستند). حرکت R3 کمان میانی BC را از میان کمان بالایی و کمان پایینی در نقطه A عبور میدهد.
همچنین، طرف دیگر رشته هم با یک حرکت P- تغییر مسیر پیدا میکند. قبلا 3 زیرگذر متوالی F و G و H وجود داشت اما الان 4 زیرگذر B، F، G و H وجود دارد. این حرکت P- نتیجه میدهد
اجازه دهید با حل یک مساله تمرین کنیم.

سه حرکت R3 امکانپذیر است. برای هر یک از آنها 3 کمانی را که مرتبط هستند به رنگ آبی روشن نشان میدهیم. نکته ای که ممکن است به راحتی نادیده گرفته شود، حفره سوم است که همان فضای کل بیرونی است و تنها با 3 کمان احاطه شده است.
اولین حرکت R3 را انجام دهید و بررسی کنید که مفید است یا نه.
دومین حرکت R3 را انجام دهید و بررسی کنید که مفید است یا نه.
سومین حرکت R3 را انجام دهید و بررسی کنید که مفید است یا نه.
1. حرکت R3
2. حرکت R3
3. حرکت R3

این حرکت R3 سودمند است. همانطور که در لیست حرکتها (در پایین) نشان داده شده است، بعد از آن امکان انجام چند حرکت P- وجود دارد. طبق تعریف ما برای سودمند بودن حرکت R3،مجاز بودن حرکت P- ضروری نیست اما افزایش تعداد روگذرها یا زیرگذرهای متوالی حتی بدون انجام تمام این حرکتها نیز به راحتی قابل مشاهده است. در شکل زیر، قوس میانی حفره R3 دارای یک روگذر در A، یک زیرگذر در B است و پس از آن دو روگذر در C و D وجود دارد. در یک حرکت R3 ترتیب روگذر و زیرگذر در قوس میانی معکوس شده است همانطور که 3 روگذر متوالی در شکل3 نشان داده شده است. این برای پیدا کردن یک حرکت P- در نمودار 5 ، که نیاز به کمتر از 3 گذر دارد کافی است.
در مورد ترتیب شکلها: در شکل1 شرایط را برای استفاده از حرکت R3 در شکل2 (با جابجایی کمان بالا) آماده کردیم که نتیجه آن در شکل3 نشان داده شده است. در شکل4 شرایط را برای انجام حرکت P- در شکل 5 آماده کردیم که رشته سبز با 3 روگذر با رشته قرمز با 1 روگذر در شکل جایگزین شد. در شکل 7 یک رشته را جابجا کردیم تا اینکه برای حرکت P- بعدی در شکل ۹ فضا ایجاد شود که نتیجه آن در شکل ۱۰ و پس از کوچک شدن در شکل11 نشان داده شده است و مشابهت آن با گره 51 به سادگی دیده میشود.
1.گسترش
2. حرکت R3
3.بعد از حرکت R3
4.گسترش
5. یک حرکت P-
6.بعد از حرکت P-
7.برای حرکت P- بعدی
8.قبل از حرکت P-
9.دومین حرکت P-
10.پس از آن
11.قراردادی

انجام متوالی کارهای زیر نشان میدهد که حرکت R3 سودمند است.
1.گسترش
2.حرکت R3
3.بعد از حرکت R3
4. یک حرکت P-
5.بعد از حرکت P-
6.یک حرکت P- دیگر
7.بعد از حرکت P-
8.قراردادی

سومین حرکت R3 نیز مفید است. برای انجام این حرکت، همان اصل قبلی را دنبال میکنیم: رشته میانی، دو رشته دیگر را، که در اینجا حفره بیرونی را احاطه کرده اند، به ترتیب معکوس قطع می کند.
نتیجه این است که در شکل 2 با حرکت به سمت بالا در امتداد رشته به رنگ آبی روشن، ابتدا به یک روگذر و سپس یک زیرگذر میرسیم. اگر بعد از حرکت R3 در امتداد رشته قرمز حرکت کنیم، آنگاه از 2 رشته دیگر با ترتیب معکوس عبور میکنیم و بنابراین ابتدا به یک زیرگذر و سپس یک روگذر میرسیم. همان طور که در شکل 5 مشاهده میشود، 3 زیرگذر متوالی از رشته آبی روشن، انجام حرکت P- را امکانپذیر میکند.
نتیجه این است که در شکل 2 با حرکت به سمت بالا در امتداد رشته به رنگ آبی روشن، ابتدا به یک روگذر و سپس یک زیرگذر میرسیم. اگر بعد از حرکت R3 در امتداد رشته قرمز حرکت کنیم، آنگاه از 2 رشته دیگر با ترتیب معکوس عبور میکنیم و بنابراین ابتدا به یک زیرگذر و سپس یک روگذر میرسیم. همان طور که در شکل 5 مشاهده میشود، 3 زیرگذر متوالی از رشته آبی روشن، انجام حرکت P- را امکانپذیر میکند.
1.گسترش
2. An R3 move
3.بعد از حرکت R3
4.گسترش
5. یک حرکت P-
6.گسترش
7.دومین حرکت P-
8.بعد از حرکت P-
9.کوتاه کردن
10.بعد از کوتاه کردن
11.کوتاه کردن
12.صاف کردن
13.چرخش 90 درجه

مثال بالا برای نشان دادن نحوه انجام حرکت R3 توسط رابط کاربری ما مناسب است.
همان طور که در بخش «مقدمه و تعاریف» و در قسمت مربوط به حرکت سوم ریدمیستر شرح داده شده است، 3 روش برای انجام یک حرکت R3 وجود دارد: حرکت دادن رشته پایین، حرکت دادن رشته میانی یا حرکت دادن رشته بالا. همان طور که در آنجا نشان داده شده است، نتیجه هر 3 روش مشابه هم است و همگی یک حرکت سوم ریدمیستر را انجام میدهند.
رابط کاربری ما به کاربر اجازه میدهد که حرکت R3 را فقط با حرکت دادن رشته پایین یا رشته بالا انجام دهد اما، اجازه حرکت دادن رشته میانی را نمیدهد. دلیل این ویژگی این است که رابط کاربری ما فقط وقتی میتواند دو انتها را اضافه یا حذف کند که هر دو انتها روگذر و یا هر دو انتها زیرگذر باشند. اما این ویژگی مانع انجام حرکتهای R3 نمیشود، زیرا حرکت دادن هر یک از رشتهها نتیجه یکسانی را به همراه دارد.
همان طور که در بخش «مقدمه و تعاریف» و در قسمت مربوط به حرکت سوم ریدمیستر شرح داده شده است، 3 روش برای انجام یک حرکت R3 وجود دارد: حرکت دادن رشته پایین، حرکت دادن رشته میانی یا حرکت دادن رشته بالا. همان طور که در آنجا نشان داده شده است، نتیجه هر 3 روش مشابه هم است و همگی یک حرکت سوم ریدمیستر را انجام میدهند.
رابط کاربری ما به کاربر اجازه میدهد که حرکت R3 را فقط با حرکت دادن رشته پایین یا رشته بالا انجام دهد اما، اجازه حرکت دادن رشته میانی را نمیدهد. دلیل این ویژگی این است که رابط کاربری ما فقط وقتی میتواند دو انتها را اضافه یا حذف کند که هر دو انتها روگذر و یا هر دو انتها زیرگذر باشند. اما این ویژگی مانع انجام حرکتهای R3 نمیشود، زیرا حرکت دادن هر یک از رشتهها نتیجه یکسانی را به همراه دارد.

حرکتهای P0 حرکتهای گذری هستند که تعداد تقاطعها را تغییر نمیدهند، دقیقا مانند حرکتهای R3 که حالتهای خاصی از حرکتهای P0 هستند. مانند حرکتهای R3، یک حرکت P0 هم ممکن است مفید باشد و یک حرکت P- در اختیار ما بگذارد. به دلیل آنکه حرکتهای P0 به طور میانگین فایده کمتری دارند، آنها بیشتر به کار میروند. اما آن چیزی که مورد توجه است این است که باعث ایجاد حرکت P- میشوند یا خیر.
برای پیدا کردن یک حرکت P0 دقیقا مانند حرکتهای P- باید به دنبال یک بالا-رشته یا یک پایین-رشته بگردیم. برای بررسی این مورد که یک حرکت P0 مفید خواهد بود و باعث ایجاد یک حرکت P- میشود باید مشابه حرکت R3 عمل کنیم. باید ببینیم که آیا با حذف رشته، تعداد زیرگذرها و یا روگذرهای رشتههایی که متقاطع بودند افزایش پیدا میکند و این که آیا بعد از تغییر مسیر، تعداد زیرگذرها و یا روگذرهای رشتههایی که اکنون متقاطع هستند افزایش پیدا کردهاست. در هر یک از این حالتها باید بررسی کنیم که رشتههایی که تعداد روگذرها یا زیرگذرهای آنها افزایش پیدا کردهاست را میتوان به گونهای تعییر مسیر داد که تعداد تقاطعها کاهش یابد.
این مثال را در نظر میگیریم:
تمام تقاطعها را نامگذاری میکنیم:
و مرحله به مرحله، یک حرکت P0 مفید را پیدا میکنیم.
چه تعداد بالا-رشته با حداقل 2 روگذر و چه تعداد پایین-رشته با حداقل 2 زیرگذر میبینید؟
به سادگی میتوان دید که رشته IE یک حرکت P0 دارد که آن را طوری تغییر میدهد که از روی دو رشته GC و BH عبور میکند:
اما سوال این است که این حرکت P0 مفید است یا خیر.
آیا با جابجا کردن رشته IE تعداد تقاطعهای روگذر یا زیرگذر متوالی که قبلا رشتههای DF یا HJ را قطع میکردند افزایش پیدا میکند؟
آیا با قرار دادن رشته بر روی دو رشته GC و BH، تعداد روگذرها و یا زیرگذرهای بیشتری ایجاد میشود؟
آیا رشته BH میتواند طوری تغییر مسیر داده شود که بتوان با یک حرکت P- تعداد تقاطعها را کاهش داد؟
در نمودار اولیه میتوانستیم این حرکت P- را به عنوان یک حرکت P0 انجام دهیم و حرکت P0 که در بالا به آن اشاره شد را بعد از حرکت P- انجام دهیم که در این صورت هم 2 تقاطع کمتر میداشتیم.
در مسالههای دشوار ممکن است لازم باشد که چند حرکت P0 را انجام دهیم تا اینکه امکان انجام یک حرکت P- به وجود آید.
یک نمودار، وقتی کاملا ساده شدهاست که تعداد تقاطعهای آن برابر «عدد تقاطع گره» باشد(بخش اول را ببینید). در این حالت، حرکتهای P0 نمیتوانند حرکتهای P- را ایجاد کنند.
برای پیدا کردن یک حرکت P0 دقیقا مانند حرکتهای P- باید به دنبال یک بالا-رشته یا یک پایین-رشته بگردیم. برای بررسی این مورد که یک حرکت P0 مفید خواهد بود و باعث ایجاد یک حرکت P- میشود باید مشابه حرکت R3 عمل کنیم. باید ببینیم که آیا با حذف رشته، تعداد زیرگذرها و یا روگذرهای رشتههایی که متقاطع بودند افزایش پیدا میکند و این که آیا بعد از تغییر مسیر، تعداد زیرگذرها و یا روگذرهای رشتههایی که اکنون متقاطع هستند افزایش پیدا کردهاست. در هر یک از این حالتها باید بررسی کنیم که رشتههایی که تعداد روگذرها یا زیرگذرهای آنها افزایش پیدا کردهاست را میتوان به گونهای تعییر مسیر داد که تعداد تقاطعها کاهش یابد.
این مثال را در نظر میگیریم:

3 بالا-رشته با حداقل 2 روگذر داریم: AB و GC و IE و 3 پایین-رشته با حداقل 2 زیرگذر دیده میشود: EF و BH و DJ
به سادگی میتوان دید که رشته IE یک حرکت P0 دارد که آن را طوری تغییر میدهد که از روی دو رشته GC و BH عبور میکند:

آیا با جابجا کردن رشته IE تعداد تقاطعهای روگذر یا زیرگذر متوالی که قبلا رشتههای DF یا HJ را قطع میکردند افزایش پیدا میکند؟

بلی. پایین-رشته BH دارای 2 زیرگذر بود اما اکنون 3 زیرگذر دارد.

بلی. مسیر جدید رشته BH همان دو حفره را به هم وصل میکند اما به جای 3 زیرگذر فقط 1 زیرگذر دارد.
این موضوع که در این نمودار، طول رشته جدید از طول رشته قبلی بزرگتر است (تعداد قطعات بیشتری دارد) اهمیتی ندارد. آنچه که مهم است این است که تعداد تقاطعها از 10 به 8 کاهش یافتهاست که به ما اجازه میدهد این گره را با گره 817 یکسان در نظر بگیریم.در نمودار اولیه میتوانستیم این حرکت P- را به عنوان یک حرکت P0 انجام دهیم و حرکت P0 که در بالا به آن اشاره شد را بعد از حرکت P- انجام دهیم که در این صورت هم 2 تقاطع کمتر میداشتیم.
در مسالههای دشوار ممکن است لازم باشد که چند حرکت P0 را انجام دهیم تا اینکه امکان انجام یک حرکت P- به وجود آید.
یک نمودار، وقتی کاملا ساده شدهاست که تعداد تقاطعهای آن برابر «عدد تقاطع گره» باشد(بخش اول را ببینید). در این حالت، حرکتهای P0 نمیتوانند حرکتهای P- را ایجاد کنند.

یک حرکت P+ تعداد تقاطعها در یک نمودار را افزایش میدهد. وقتی که معمولا هدف ما ساده کردن نمودارها است، چرا چنین حرکتی میتواند
مفید باشد؟ برای درک این موضوع، ، چپدستی یا راستدستی بودن تقاطعها و اعداد تقاطع و پیچش را به یاد بیاورید و اینکه چگونه حرکتهای
مختلف ریدمیستر بر هر دو عدد تأثیر می گذارند. سپس به مساله (سخت) زیر نگاهی بیندازید.
برای مدتی طولانی و از اواخر قرن 19، در جدول دیل رولفسن (Dale Rolfsen)، دو نمودار به نامهای 10161 و 10162 به دو گره متفاوت تعلق داشتند. کنت پرکو در سال 1973 متوجه شد که هر دو نمودار نشاندهنده یک گره هستند. از آن زمان به بعد، در جدولهای گره کلاسیک، این دو نام، یک گره مشابه را نشان میدهند و جفت پرکو نامیده میشوند.
این دو نمودار نشان دهنده یک گره مشابه 10161 هستند. چگونه میتوان آنها را به یکدیگر تبدیل کرد؟
چگونه میتوان دنبالهای مناسب از حرکتهای P+ و P- و احتمالاً P0 را پیدا کرد که چنین تغییر شکلی را انجام دهند؟
در اینجا یک مساله دیگر را بررسی میکنیم. این دو نمودار چگونه میتوانند به یکدیگر تبدیل شوند؟
برای مدتی طولانی و از اواخر قرن 19، در جدول دیل رولفسن (Dale Rolfsen)، دو نمودار به نامهای 10161 و 10162 به دو گره متفاوت تعلق داشتند. کنت پرکو در سال 1973 متوجه شد که هر دو نمودار نشاندهنده یک گره هستند. از آن زمان به بعد، در جدولهای گره کلاسیک، این دو نام، یک گره مشابه را نشان میدهند و جفت پرکو نامیده میشوند.

دنباله تبدیلهای زیر، نمودار گره 10161 را که شامل 0 تقاطع چپدست و 10 تقاطع راستدست است، به نموداری با 1 تقاطع چپدست و 9 تقاطع راستدست تغییر شکل میدهد. هر دو نمودار دارای عدد تقاطع مشابه و کمینه 10 هستند اما دارای اعداد پیچش متفاوت 0-10 = -10 و 1-9 = -8 هستند. فقط حرکتهای ریدمیستر 1 میتوانند عدد پیچش را تغییر دهند، اما حرکتهای ریدمیستر 1 تعداد تقاطعها را نیز تغییر میدهند. چون این گره دارای عدد تقاطع 10 است، تعداد تقاطعها قابل کاهش نیست. بنابراین، برای تغییر عدد پیچش باید تعداد تقاطعها را، به طور موقت و به کمک یک حرکت P+ ، از 10 به 11 افزایش داد و پس از آن، با یک حرکت P- آن را کاهش داد تا دوباره عدد تقاطع برابر 10 شود اما عدد پیچش تغییر کرده باشد.
عدد پیچش اولیه
w = 0−10 = −10> است.
w = 0−10 = −10> است.
حرکت P+ ( افزایش تعداد ┼)
اکنون w = 1−10 = −9
حرکت R3 ( ثابت نگه داشتن w)
پس از آن
وارد کردن سطر + ستون
حرکت P- ( کاهش تعداد ┼)
اکنون w = 1−9 = −8
ردیف حذف شد
حرکت R3 ( ثابت نگه داشتن w)
پس از آن
در نمودار نهایی
عدد پیچش برابر 1−9 = −8 است.
عدد پیچش برابر 1−9 = −8 است.

شناسایی تقاطعهای چپدست و راستدست هر دو نمودار آسان است. اگر لازم باشد که عدد پیچش نمودار افزایش یابد (کاهش یابد) تا یک نمودار به نمودار دیگری تغییر شکل دهد، باید به دنبال یک حرکت P+ بگردیم که یک تقاطع چپدست (راستدست) را اضافه میکند و سپس به یک حرکت P- نیاز داریم که یک تقاطع راستدست (چپدست) را حذف میکند. در مثال بالا، عدد چرخش باید افزایش مییافت و حرکتهای P0 (حرکتهای R3 انواع خاصی از حرکتهای P0 هستند) دیگری نیز لازم بود.
اگر عددهای پیچش بیش از 2 واحد اختلاف داشته باشند، ممکن است به بیش از یک جفت حرکت P+ و P- نیاز باشد.
اگر عددهای پیچش بیش از 2 واحد اختلاف داشته باشند، ممکن است به بیش از یک جفت حرکت P+ و P- نیاز باشد.

دنباله تبدیلهای زیر، نمودار اول گره 11n116 با 6 تقاطع چپدست و 5 تقاطع راستدست را به نمودار دوم آن با 7 تقاطع چپدست و 4 تقاطع راستدست تبدیل میکند. هر دو نمودار دارای عدد تقاطع کمینه مشابه 11 هستند اما دارای عددهای پیچش متفاوت 6−5 = 1 و 7−4 = 3 هستند. فقط حرکتهای ریدمیستر 1 میتوانند عدد پیچش را تغییر دهند، اما حرکتهای ریدمیستر 1 تعداد تقاطعها را نیز تغییر میدهند. از آنجایی که این گره دارای عدد تقاطع 11 است، تعداد تقاطعهای فعلی قابل کاهش نیست. بنابراین، برای تغییر عدد پیچش، ابتدا باید تعداد تقاطع ها را به کمک یک حرکت P+ از 11 به 12 افزایش داد و سپس آن را به کمک یک حرکت P- کاهش داد تا دوباره عدد تقاطع 11به دست آید در حالی که عدد پیچش تغییر کرده است.
عدد پیچش اولیه برابر 6−5 = 1 است.
گسترش
حرکت P+ ( افزایش تعداد ┼)
بعد از حرکت P+
گسترش
حرکت P- ( کاهش تعداد ┼)
بعد از حرکت P-
کوتاه کردن
کوتاه کردن
در نمودار نهایی
عدد پیچش برابر 7−4 = 3 است.
عدد پیچش برابر 7−4 = 3 است.

یک حرکت U1 یک تقاطع را تعویض میکند که پس از آن اجازه سادهسازی نمودار را برای حذف تمام تقاطعها به ما میدهد و نشان میدهد که این تعویض یک گره بدیهی میسازد.
به طور کلی، معماهای زیبا باید یک جواب منحصر بفرد داشته باشند بنابراین مسالههای ستونهای U1 و U2 که ارائه کردهایم، نمودارهایی دارند که تعویض دقیقا یکی از تقاطعها یک گره بدیهی خواهد ساخت. این نکته به شما امکان میدهد که تعداد جستجوها را کاهش دهید.
اگر نمودار، شامل یک چرخش از منحنی گره باشد مانند نمودار زیر:
آیا این مهم است که کدامیک از تقاطعها تعویض شدهاست؟
اگر هنوز هم چند تقاطع وجود دارد که ممکن است مناسب باشند، باید تلاش کنیم که تصور کنیم که بعد از تعویض، چند حرکت R1 یا R2 ایجاد خواهد شد و ابتدا تعویضی را آزمایش کنیم که به نظر میرسد بعد از آن سادهسازی بیشتری اتفاق خواهد افتاد.
نکته دیگری که میتواند تعداد آزمایشها را کاهش دهد این است که تصور کنید آیا بعد از تعویض، در نمودار، یک گره مانند گره سهتایی باقی میماند یا خیر. اگر جواب مثبت است ، این تعویض در معماهای U1 مناسب نیست.
در صفحه نمایش، تعداد تعویضهای قابل دسترس، به کمترین تعدادی که برای ایجاد یک گره بدیهی لازم داریم محدود شدهاست. اگر شما یک تعویض را انجام دادید دیگر مجاز به تعویض آن نخواهید بود زیرا ممکن است نمودار تغییر کرده باشد. بنابر این، در این حالت باید به شکل اصلی برگردید.
به طور کلی، معماهای زیبا باید یک جواب منحصر بفرد داشته باشند بنابراین مسالههای ستونهای U1 و U2 که ارائه کردهایم، نمودارهایی دارند که تعویض دقیقا یکی از تقاطعها یک گره بدیهی خواهد ساخت. این نکته به شما امکان میدهد که تعداد جستجوها را کاهش دهید.

اهمیتی ندارد که کدامیک از تقاطعها تعویض شدهاست. هر دو حالت همارز هستند.
بنابراین یا هر دو تقاطع، تقاطعهایی هستند که تعویض آنها گره بدیهی ایجاد میکند و یا هیچ کدام از آنها. چون در معماهای ما دقیقا یک تعویض مناسب برای بی گره کردن نمودار وجود دارد. میتوان از این دو تقاطع صرفنظر کرد.
=
=
اگر هنوز هم چند تقاطع وجود دارد که ممکن است مناسب باشند، باید تلاش کنیم که تصور کنیم که بعد از تعویض، چند حرکت R1 یا R2 ایجاد خواهد شد و ابتدا تعویضی را آزمایش کنیم که به نظر میرسد بعد از آن سادهسازی بیشتری اتفاق خواهد افتاد.
نکته دیگری که میتواند تعداد آزمایشها را کاهش دهد این است که تصور کنید آیا بعد از تعویض، در نمودار، یک گره مانند گره سهتایی باقی میماند یا خیر. اگر جواب مثبت است ، این تعویض در معماهای U1 مناسب نیست.
در صفحه نمایش، تعداد تعویضهای قابل دسترس، به کمترین تعدادی که برای ایجاد یک گره بدیهی لازم داریم محدود شدهاست. اگر شما یک تعویض را انجام دادید دیگر مجاز به تعویض آن نخواهید بود زیرا ممکن است نمودار تغییر کرده باشد. بنابر این، در این حالت باید به شکل اصلی برگردید.

همان نکتهای که در مورد تعویضهای همارز در مساله های U1 گفته شد در مورد مساله های U2 هم به کار میرود. همچنین در مساله های U2 دقیقا یک تعویض وجود دارد که باعث کاهش عدد بدون گره خواهد شد. یعنی ما را به سمت بی گره کردن نمودار هدایت میکند. وقتی که این تعویض منحصر بفرد انجام شود و نمودار حاصل سادهتر شود ممکن است که بیش از یک تعویض مناسب برای ایجاد گره بدیهی وجود داشته باشد.

تحقیقاتی که توسط مسابقات کاریبو در مورد عدد بدون گره انجام گرفت نشان داد که نمودارهای گره کاملا سادهسازیشده (با کمترین تعداد تقاطع) وجود دارند که هیچ تعویض مناسبی برای تبدیل به نمودار یک گره بدیهی ندارند. در این حالت باید یک یا چند حرکت P0 انجام شود تا اینکه مساله به یک مساله U2 تبدیل شود. خبر خوب این است که تعداد نمودارهایی که در ابتدا به حرکت P0 نیاز دارند بسیار کم است و بنابراین احتمالا هر حرکت P0 آن را به یک مساله U2 تبدیل میکند.

مسالههای «بدون گره» در این سایت بطور خاص انتخاب شدهاند. دانستن ویژگیهای یک مساله می تواند در حل آن به ما کمک کند.
حرکتهای 3R
حرکتهای 1U و 2U
حرکتهای 0P
حرکتهای U0P

همانطور که قبلاً گفته شدهاست، برای بررسی اینکه آیا حرکت3R مفید است یا خیر، باید امتداد کمان میانی در حفره 3R بررسی شود. معماهای خانواده 3R، امکان استفاده از حرکتهای بسیار خاص 3R را به ما میدهند که سود مضاعف دارند: 1) وقتی که کمان میانی حفره 3R را از زیرگذر گسترش میدهید، گذر بعدی یک روگذر است. 2) هنگام گسترش کمان میانی حفره 3R از روگذر، گذر بعدی زیرگذر است. بنابراین، حرکت 3R برای رشته میانی، تعداد روگذرهای متوالی در یک طرف و تعداد گذرهای متوالی در طرف دیگر را افزایش میدهد. تشخیص چنین حفرههای 3R که این دو خاصیت مفید را داشته باشند آسان است.

معماهای خانواده 1U و 2U از این نظر خاص هستند که شامل تنها یک تقاطه هستند که تعویض آن تقاطع به بدون گره کردن آن کمک میکند. اگر دو رشته به صورت مارپیچی زیر باشند:
آنگاه تعویض یکی از این دو تقاطع، همان اثر گره خوردن دو رشته را دارد. اگر تعویض یک تقاطع مفیدباشد، تعویض تقاطع دیگر نیز مفید است. بنابراین، هیچ یک از اینها نمیتوانند یک تقاطع مناسب برای تعویض باشند.

از آنجا که خانواده 3R فقط شامل معماهایی است که دارای یک حرکت 3R با سود مضاعف هستند، خانواده 0P از میان بقیه معماها، شامل معماهایی است که بهترین حرکت اول برای آنها، یک حرکت 3R با تنها یک سود است. بنابراین نباید در این گروه، توجه به حرکتهای 3R را به عنوان اولین حرکت منتفی دانست.

در تحقیقات ما درباره حرکات بدون گره کردن، متوجه شدیم که به ندرت انفاق می افتد که یک گره فقط از یک طرف کاملاً ساده شود، یعنی کمترین تعداد نقاطع ممکن از این گره را داشته باشد و از طرف دیگر، هیچ کدام از تقاطعهای آن، هنگام تعویض ، تعداد تعویضهای بعدی را که برای رسیدن به بدون گره لازم است را کاهش خواهد داد. این اطلاعات چه کمکی به ما میکند؟ از این نکته میتوان نتیجه گرفت که بعد از حرکت 0P اولیه (که شامل حرکتهای تک فایدهای 3R است)، تنها تعویضهایی که باید امتحان شوند، تقاطعهای جدیدی هستند که به دلیل حرکت اولیه 0P ظاهر میشوند.

نظریه گره ریاضی یک موضوع تحقیقاتی بسیار قدیمی است و بنابراین کتابها و نوشتههای زیادی در این مورد وجود دارد. اما به دلیل تحقیقات و ارائه نتایج مهم در دهههای اخیر، موضوعی جدید نیز هست. برای مثال، یک ماهنامه علمی با نام «نظریه گرهها و پیشرفتهای آن» وجود دارد.
یک کتاب ارزشمند که ما پیشنهاد میکنیم کتاب زیر است : Adams, Colin (2004), The Knot Book: An Elementary Introduction to the Mathematical Theory of Knots, American Mathematical Society, ISBN 978-0-8218-3678-1
همچنین وبسایتهای زیادی در مورد گرهها وجود دارد. در ابتدا میتوانید به صفحه نظریه گره در ویکیپدیا مراجعه کنید. برای مشاهده ویدیو در مورد گرهها ویدیوهای گره را ببینید. آنها شامل توضیحات خوبی در مورد رنگآمیزی گرههاهستند که روش دیگری برای شناسایی شکلهای مختلف یک گره است.
کاریبو دو عدد پوستر در مورد بدون گره کردن و رنگآمیزی گرهها ارائه کردهاست.
یک کتاب ارزشمند که ما پیشنهاد میکنیم کتاب زیر است : Adams, Colin (2004), The Knot Book: An Elementary Introduction to the Mathematical Theory of Knots, American Mathematical Society, ISBN 978-0-8218-3678-1
همچنین وبسایتهای زیادی در مورد گرهها وجود دارد. در ابتدا میتوانید به صفحه نظریه گره در ویکیپدیا مراجعه کنید. برای مشاهده ویدیو در مورد گرهها ویدیوهای گره را ببینید. آنها شامل توضیحات خوبی در مورد رنگآمیزی گرههاهستند که روش دیگری برای شناسایی شکلهای مختلف یک گره است.
کاریبو دو عدد پوستر در مورد بدون گره کردن و رنگآمیزی گرهها ارائه کردهاست.
برای به روز رسانی عضو شوید و یا ما را دنبال کنید: